فرشته
سلام اول از هفته ی پیش بگم روز سه شنبه من ومامانی رفتیم دکتر ودکتر گفت همین امشب باید مشاوره ی بیهوشی بشیم وفردا صبحم عمل سر کلاژ خلاصه صبح اولین روز ماه مبارک رمضان من ومامانی رفتیم اتاق عمل وهمه چیز خداروشکر به خیر گذشت وامروز یعنی حدود یک هفته بعد از عمل خانوم دکتر دستور سونو د اد ویک ساعت پیش بابائی اومد دنبالمون ورفتیم مرکز سونو گرافی وبقیه ی ماجرا از زبون مامانی... همیشه موقع سونو آیه الکرسی میخونم وتقریبا خودم هم صدای طپش قلبم رو میشنوم آقای دکتر در حال انجام سونو بود وداشت به خانوم همکارش توضیحات رو میداد که یهو گفت female اصولا دوست ندارم توی جمع گریه کنم یا کنترلم رو از دست بدم ولی اون لحظه ی باور نکردنی فقط دلم می خو...
نویسنده :
آیداکوچولو
13:35